فرادرمانگری

با کسب اجازه و سلام بر استاد گرانقدرمان ،این وبلاگ بنا به وظیفه و جهت ایجاد مرهم بر درد فراق یار آغاز شد . همچنین به بررسی موانع و شناخت فرصت ها و تهدید های عرفان کیهانی ( فرا کل نگری ) بنا گذاشته ایم تا نسبت به ادراکات نابی که در این مجموعه داشته ایم و یقینی که حاصلمان شده است ادای دین کرده و هرگز از این راه آشتی با خدا و مسیر کمالی که یافته ایم بر نخواهیم گشت چرا که راه ، راه بی نامی اوست و همه رهروان حقیقت ناب الهی در این مسیر همسفر یکدیگر هستیم و تنها ابلیس از جنس آتش است که قسم خورده راه کسانی است که به سمت کمال و حقانیت هستند.دست همه انسانهای راستین را می فشاریم.

۳۰.۵.۸۹

مجموعه عرفان كيهاني (حلقه) از منظري ديگر

در مورد عرفان حلقه صحبتهاي زيادي هست كه متاسفانه برخي دوستان موافق و مخالف عرفان حلقه ( كيهاني) با برداشتهايي يكطرفه موجب ايجاد سوء تفاهمهايي شده اند لذا به عنوان كسي كه با اين مجموعه آشنايي داشته و علي رغم انتقاداتي كه نسبت به عملكرد اين مجموعه دارم، بدليل ...

در مورد عرفان حلقه صحبتهاي زيادي هست كه متاسفانه برخي دوستان موافق و مخالف عرفان حلقه ( كيهاني) با برداشتهايي يكطرفه موجب ايجاد سوء تفاهمهايي شده اند لذا به عنوان كسي كه با اين مجموعه آشنايي داشته و علي رغم انتقاداتي كه نسبت به عملكرد اين مجموعه دارم، بدليل حجم حملات وارده و ايراداتي كه نسبت به آقاي طاهري و مجموعه ايشان در اين اواخر مطرح مي شود، ذكر نكاتي چند را لازم ميدانم: 1-هر دو كتاب عرفان كيهاني با مجوز از وزارت ارشاد و با تاييد ومقدمه اي از استاد دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني( محقق عرفان و كارشناس برنامه معروف تلوزيوني معرفت در كانال 4) به چاپ رسيده است و ايشان بارها در مقام دفاع از عرفان کيهاني برآمده است و صريحاً اعلام مي كنند: " فضاي حرکت اين جريان کاملا با بقيه متفاوت است، مباني تئوريک انديشه ايشان تحت عنوان «عرفان کيهاني» با مقدمه و پاورقي بنده چاپ شده است که تطابقي بين اصطلاحات و دريافت هاي استاد محمد علي طاهري با عرفان اسلامي است" (جوابيه دکتر اسماعيل منصوري لاريجاني به روزنامه وطن امروز) 2- سر انجام تحت فشارهاي وارده به مجموعه عرفان كيهاني استاد منصوري لاريجاني درسايت خود اعلام مي نمايند: " اما پس از شش سال از چاپ کتاب عرفان کيهاني و اطلاع از بعضي اقدامات درمانگر ها و تذکر به جناب مهندس طاهري باز شاهد عدم رعايت قواعد کتاب مذکور هستيم، اين امر بنده را بر آن داشت که از ناشر محترم بخواهم در چاپ هاي بعدي به حذف نام و مطالب بنده اقدام نمايند"(سايت دكتر منصوري لاريجاني) 3-البته دفاع از اقدامات و اظهارات شبه برانگيز بعضي از دوستداران اين عرفان بعهده خودشان مي باشد اما ذكر اين نكته خارج از لطف نمي باشد به هر حال امروزه به هر كسي مي توان افترا زد و او را به جرمي متهم نمود...و در اينمورد نيز شكي نيست كه كسي هم كه مرتكب خلافي شده است بايد در دادگاه صالحه پس از اثبات جرمش به مجازات برسد٬اما اينكه عكس يكي از اعضاي مجموعه عرفان كيهاني دريك جشن تولد خانوادگي نشانگر چه موضوعي مي تواند باشد را به عهده خود شما مي گذارم. هر چند كه اثبات جرم يك هنرمند، ورزشكار يا يك معلم٬ دليل بر ناسالم بودن همه و دليل بر انكار ارزشهاي خود هنر، ورزش و يا علم نمي باشد. آقاي طاهري گفته بودند كه درب اينجا بروي همه بازاست وما ايراد مي گرفتيم كه آخر چرا همه را به جلسات خودراه مي دهيد؟...(چيزي كه البته بعدا بهايش را هم پرداختند) چرا كه هر كسي با هر سليقه اي در جلسات ايشان شركت مي كرد،از مومن شيعه وسني ومسيحي و لامذهب و بسيجي گرفته تا دكتر و پزشك و روحاني ... و طبيعتا برداشت خاص خود را مي داشت سپس آن را با نام عرفان كيهاني ارائه مي كرد (علي رغم تعهد و سوگند نامه اي كه در بدو ورود مبني بر رعايت امانتداري و عدم دخل و تصرف در مطالب از او گرفته مي شد) آقاي طاهري ميگفتند كه اصل ، وحدت ِراه است٬ ممکن است راه هاي انتخاب شده از نظر چهارچوب هاي اجرايي و تجزيه و تحليل هاي لازمه، با يکديگر در تضاد باشند ليکن همگي آنها، هدف مشترکي را دنبال مي کنند ما پيامي ارائه مي كنيم براي همه فارغ از جنس و نژاد و دسته بندي خاص٬ كه از هرزاويه اي كه به آن نگاه كنيم به نتيجه گيري واحدي خواهيم رسيد: حالا....يكي از ديد علم نگاه ميكند...يكي از ديد مذهب...ديگري از ديد فلسفه و ....البته مباحث مطرح شده موجب شده بود كه يك مسلمان مسلمان تر يك مسيحي مسيحي تر و يك يهودي يهودي ترشود و حتي يك لامذهب هم در انتها با خداوند و رحمانيت او بصورت عملي آشنا شود. 4- اما مشكل و مسئله حضور تعدادي خانم بدحجاب در جلسات ايشان : در جايي ما به آقاي طاهري ايراد گرفتيم كه چرا فلان خانم بد حجاب را به جلسات خود راه داده ايد؟ البته خود شاهد بودم كه جهت رعايت حجاب بسيار تذكر مي دادند اما كو گوش شنوا...از طرفي ايشان ميگفتند حالا كه دليلي پيدا شده كه اين خانم يا آقا فارغ از مسائلي كه بيرون در جريان هست جذب مسائل عرفاني شود اگر راه را از همان ابتدا بر وي ببنديم چه هنري دارد . راه بيرون كه براي او باز است ؟ هنر اين است كه او را نرانيم و دعوت به خود شناسي و شناخت خداوند كنيم...(كه البته آخرش هم چوب اين قضيه را خوردند) 5-اينكه چرا براي جلسات شهريه دريافت مي كردند: دلايل و توضيحات ايشان در سايت خودشان مطرح شده است كه چرا پول مي گرفته اند اما به نظر خود بنده: ظاهرادر جامعه ما عرف نيست براي عرفان پول بگيرند آنهم دوره اي 50000 تومان ولي اگر براي كلاس زبان وآموزش بورس و رقص و كف بيني و آموزش تاتو و ...... فلان تكنيك پول بگيرند كه صد البته اشكالي ندارد اما اگر كسي در اين دوره وانفسا براي كمال خودش و خودشناسي و عرفان هزينه كند البته اشكال و ايراد بر آن وارد است٬ بماند كه قسمت اعظم درآمد صرف امور خيريه شده است ....باور كنيد چيزي زيباتر از اين نديده ام كه كسي قرض كند تا به كلاس خود شناسي و خدا شناسي برود (اجرشان محفوظ) 6-يكي از ايرادات وارده اينست كه ايشان سواد كافي ندارند: (آقاي مهندس مكانيك) حالا بالفرض جواب هرچه كه باشد...كسي كه در دانشگاه تهران و علوم پزشكي ايران و ...كلاس برگزار ميكند و چيزي ارائه مي كند كه براي چند جلسه آن عده اي افراد تحصيل كرده سرودست ميشكنند و دكتر و پزشك و استاد دانشگاه و دانشجو و روحاني از شاگردان بي شمارش هستند ودر عمل نيز نتايج قابل توجهي در بوته آزمايش كسب كرده است و خودش هم كه اظهار مي كند: "تست كنيم اگر بود٬ مي گوييم كه هست اگر نبود٬ مي گوييم نيست" ٬ " بدون هرگونه سوءنظر و صرفا در چارچوب قانون و ارتقاي سطح فکري و فرهنگي با عرضه طب هاي مکمل ايراني فرادرماني و سايمنتولوژي و طرح نظريات علمي، اقدام به اشاعه و تعليم فراگيران رشته ¬هاي فوق نموده¬ ام و کليه اقدامات خود را در چارچوب¬ هاي قانوني نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران انجام داده¬ ام " ٬"مسلمان و شيعه اثني اشعري هستم" حالا چه اشكالي دارد كه شرايطي فراهم شود كه بتوانيم از توانايي هاي نخبگان اين مرز و بوم و دست آوردهاي خدادادي آنها جهت اعتلاي ميهن اسلامي استفاده كنيم ...؟ 7- دلخوري و دشمني معدودي از افراد جديد و حتي دوستان سابق از موسسه عرفان كيهاني: اين مسئله دلايل بيشماري مي تواند داشته باشد كه حتما به بررسي كامل وكارشناسانه در جايي ديگر نياز است... الف بدليل مراجعه سيل مشتاقان بيش ازحد ظرفيت مجموعه و عدم امكان ارتباط با شخص طاهري (حتي بسياري از مربيان مجموعه اين اواخر امكان ارتباط با طاهري را نداشتند) موجب شده بود يك شاگرد تازه وارد كه براي رفع تضاد و شبهاتش بدليل نبود يك سيستم پاسخگويي مناسب چاره اي جز پناه بردن به خداي متعال نداشته باشد...هر چند كه در اين خصوص اين اواخر تمهيداتي انديشيده شده بود. در خصوص اين مطالب اينجانب نظر خويش را نه براي عيب جويي بلكه هدف و مقصودم اينست كه با همفكري و نظر همديگر ٬ راه حل عملي (نه صرفا تئوري و حرف) براي چنين موارد مشابه اي كه تقريبا در مجموعه ها و ادارات جامعه ما نيز وجود دارد پيدا نماييم... چيزي كه خود تاكنون از ارائه راه حل عملي براي مشكلاتي اين چنين عاجز بو ده ام !) ب- تعدادي از دوستان همچون شخص بنده كه با وجود مشكلات ذهني و رواني به اين مجموعه پيوسته بودند و با همين مشكلات دوره هاي بالاتر را طي نموده و به اصطلاح مربي شده بودند٬ حالا اگردر جايي در مقام دفاع و معرفي عرفان كيهاني بر مي آمدند طبيعتا نمي توانستند در همه موارد رفتار و عكس العمل مناسبي داشته باشند ... رفتارآقاي طاهري بگونه اي بود كه هركس مجموعه را متعلق به خودش مي دانست و يك عده بدليل اشتياق زياد پس از مدتي با حضور مداوم در محيط مجموعه ( بماند كه اگر كاري هم براي مجموعه انجام داده بودند حالا ديگر طاهري و كل مجموعه مديون زحمات ايشان شده بود). كم كم صاحب حق شده و براي ديگران هم تكليف تعيين مي كردند فارق از اينكه آقاي طاهري به كسي چيزي تكليف نمي كرد و اصلا كاري به يكسري از مسائل و موضوعات نداشتند ودر مجموعه هيچگاه بالاسري و پايين سري٬ نماينده يا دست راست ٬ وصي و ....براي خود معرفي نكرده بود ضمناً آقاي طاهري وام دار هيچ كسي هم نبودند چيزي كه بدليل رفتار بزرگمنشانه اش هر كس كه با ايشان نزديكي داشت در ذهنش براي خويش قائل شده بود٬ نكته اي كه مي توانست موجب دلخوري براي ديگران و نهايتا خودشخص گردد و ايشان قطعا نمي توانستند نظر همه افراد با سلايق مختلف را جلب نمايد... همه به نوعي انتظار داشتند٬ هر كاري كه قصد انجام آنرا داشت٬ باز هم عده اي بودند كه داراي نظر مخالف بودند! ج - جناب آقاي طاهري خود بنده را علي رغم داشتن نظرات مخالف با ايشان در مجمو عه اش پذيرفته بودند ليكن تعدادي از دوستان از چنين سعه صدري برخوردار نبودند ودر مواردي با كمترين نظر مخالفي كه با عقايدشان جور در نمي آمد٬ طرف مقابل را طرد و به او انگ شيطاني بودن ٬ شبكه منفي٬ سقوط كرده و... مي زدند٬ جالب اينجاست كه آن افراد هم اكنون معترض مي باشند كه چرا جامعه و بعضي از مسئولين سعه صدر لازم را نداشته و بدون رعايت انصاف به ايشان انگ و برچسب ميزنند؟! (چيزي كه در مقياس بزرگتر آن امروزه نسبت به شيعيان و در جايي نسبت به اسلام و مسلمين روا مي شود) خب البته ايشان هم چه كار مي توانست انجام دهد؟ وقتي كه در عمل به ساده ترين اصول كتابش هم عمل نمي كردند. د- شخصيت و شخص پرستي از ديد عرفان خود نوعي شرك محسوب مي شود مطلبي كه همواره خود طاهري به نكوهش آن پرداخته و تقريبا در هر صحبتي خود و شخصيت خويش را از اين موضوع مجزا كرده است و هيچوقت ادعايي هم در اين زمينه نداشته چيزي كه متاسفانه تعدادي از دوستان و مخالفان طاهري اصلا حاضر به توجه به آن نيستند و طبيعتاً يك ناظر خارج از مجموعه هم برداشت خوبي از آن نخواهد داشت و حداقل يكي از عواقب آن اينست كه اگر شخص در جايي٬ بتي كه از طاهري در ذهن خويش ساخته و پرداخته است برايش شكسته مي شد براي او كه بدنبال شخص بوده و نه كمال و آگاهي و نه اينكه چه مي گويد٬ با دشمني غير عادي حالا ديگر مي خواهد همه عالم را بهم بريزد و يكجوري او را لگدمال كند و يكي هم نيست كه بپرسد بالفرض حالا اگر پاستور آدم بدي بود٬ آيا ديگر همه تحقيقات و مقالاتش هم بد بودند؟ 8- آيا عرفان كيهاني چيزي جديد وساختگي است؟ البته پاسخ به اين موضوع و ابهامات مطرح شده ٬ با توجه به دلايل آقاي طاهري و پس از بررسي مقالات و انديشه هاي مطرح شده ايشان در كتب و روزنامه هاي مختلف كثير الانتشار٬ در مجال مناسب ٬ بعهده كارشناسان و متخصصين امر مي باشد. اما توجه به اين مطلب ضروري مي باشد كه ان الدين عند الله اسلام تنها دين مورد قبول نزد خداوند اسلام است فبعث الله النبين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيها اختلفوا فيه(بقره/213) لذا در منطق قرآن، دين الهي چيزي جز اسلام نيست و همه پيامبران در حقيقت دعوت کننده به سوي يک دين بوده‏اند و معارف و مسيري که فراروي بشر قرار داده‏اند، يکي بيش نيست. البته مقصود از اسلام فقط نام آن نيست بلکه منظور محتواي اساسي دعوت پيامبران الهي است ٬ لذا همه پيغمبران و پيشوايان برگزيده خدا مسلمان بوده اند ‏و اسلام همه انبياء د‏ر قرآن مجيد به صراحت تأييد ‏شده است: اسلام حضرت نوح (ع): وَ اُمِرتُ اَن اَکُونَ مِنَ المُسلِمينَ آيه 72 سوه يونس ‏اسلام حضرت ابراهيم و اسماعيل (ع): رَبَّنا وَ جَعَلنا مُسلِمينَ لَکَ وَ مِن ذُرّيَتِنا اُمةً مُسلِمَةً لَکَ ‏آيه 128 سورۀ بقره اسلام حضرت ا‏براهيم و يعقوب(ع): وَ وَصّي بِهآ اِبراهيمُ بَنيهِ وَ يَعقُوبُ يا بَنيَّ اِنَ اللهَ اصطَفي لَکُمُ الدّينَ فَلا تَمُوتُنَ اِلاّ وَ اَنتُم مُسلِمُونَ ‏ آيه 132 سوره بقره اسلام حضرت عيسي (ع): فَلَمّا اَحَسَّ عيسي مِنهُمُ الکُفرَ. قالَ مَن اَنصاري اِليَ اللهِ. قالَ الحَوّاريوُنَ نَحنُ اَنصارُ اللهِ. آمَنّا بِاللهِ. فَاَشهَدُ بِاَنا ‏مُسلِمُونَ امام خميني مي فرمودند اگر 124000 پيامبر در يک جا جمع بشوند هرگز با هم انتزاع و درگيري نخواهند داشت و يك حرف را مي زدند كه نشان از نگاه وحدت گرايانه اين عارف بزرگ داشتند . حالا مقايسه كنيد با اعمال امروزه ما... در نهايت ما در جامعه با دو ديدگاه مواجه هستيم: 1-ديدگاه وحدت گرايانه با پيام صلح و دوستي و محوريت توحيد و رسيدن به كمال 2- نگاه كثرت گرايانه با پيام تفرقه و دشمني با انديشه أنا خَير مِنه..... تا جاييكه دو هم مذهب مسلمان شيعه هم زير يك سقف نتوانند همديگر راتحمل نمايند و هريك تنها خود را مسلمان واقعي بداند! پيامبر(ص) در مورد سلمان فارسي مي گويد: “اگر ابوذر آنچه را كه از علم و معرفت در سينه سلمان وجود داشت، مى‌دانست او را كافر مي انگاشت و او را مى‌كشتبه خاطر اين است که برداشت سلمان از اسلام آنقدر عميق بود که براي ابوذر قابل درک نبود، ابوذر فقط لايه‌هاي ظاهري دين را درک کرده بود بهر حال در عرفان كه توجه به لايه هاي عميق آن مبتني بر شناخت باطني وادراك مي باشد٬ سخن و كلام پايي چوبين است٬ يك نگاه سطحي و جزيي بدون در نظر گرفتن كل مباحث مطرح شده ٬ نتيجه اي متضاد و متناقض با مفهوم اصلي را در بر خواهد داشت . در ميخانه گشاييد به رويم شب و روز كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم. ( امام خميني) اي خانه پرستان چه پرستيد گل و سنگ آن خانه پرستيد كه پاكان طلبيدند (مولانا) حال يك منتقد ظاهربين كه بدنبال اشكال هم مي گردد بهترين برداشتي كه از ا شعار بالا مي كند چه خواهد بود؟ آيا مولانا با كعبه و امام با مسجد و مدرسه مخالف بوده اند؟! تاريخ عرفان پر بوده از كج انديشي و تكفير عرفا و فلاسفه توسط علماي زمان خود بطوريكه حتي امام خميني در دوران خويش نيز از اين تكفير ها بي نصيب نبودند چراكه به نظر علما ي آن زمان، حكمت و فلسفه علمي بود التقاطي كه از يونان و غرب برآمده است! "بسيارى از كج‏انديشان حكمت ستيز، دشمنى با حكمت متعاليه و دشنام به صدر المتألّهين را دست مايه سوداى عوام‏فريبى خويش ساخته و چنانكه صدرا را صدر الكفره مى‏خواندند، امام را نيز به كنايه تكفير نموده و غم و اندوهى كه از هتاكى اين سنگ‏انديشگان در جاى جاى گفته‏ها و نوشته‏هاى آن روح ملكوتى به جا مانده است، نشان از ناگفته‏هاى فراوان دارد." (به نقل ازوب سايت امام خميني) "امام چندين دهه قبل از انقلاب اسلامي اگر مسائل فلسفي را مطرح مي‌فرمودند مورد تكفير قرار مي‌گرفت و معاندين مجال مي‌يافتند تا مشكلات بيشتري ايجاد كنند، لذا تدريس عرفان و فلسفه را كنار گذاشت و نه تنها تدريس نمي‌كرد بلكه پاسخ سؤالات طلاب در اين موارد را هم نمي‌داد" (ناگفته هايي از امام خميني به روايت دكتر ديناني٬ سايت رجانيوز) عاشــــق از شوق به درياى فنا غوطه ور است بيخبــــر آنکـــــــه به ظلمتکـــده ساحـــل بود چــــــون به عشق آمـــدم از حوزه عرفان، ديدم آنچـــــه خــوانديم و شنيديم، همه باطل بود امام خميني(ره) در بينش اسلامي ، مثل مومن در مقابل برادر ديني خويش ، مثل آيينه است که هم خوبي و هم زشتي را مي نماياند. ولي متاسفانه امروزه ما با روحيه عيب جوئي و ديدي يكسويه و با نسبت دادن عناوين مختلف به يكديگر بدون دادن فرصت براي دفاع، حتي به نزديكترين دوستداران دلسوزان اسلام و نظام و با كشاندن آنها به كنج عزلت و گوشه نشيني ٬ راه به كجا ميبريم؟در حاليكه همزمان شعار صلح و دوستي و وحدت بين اديان و پيام براي جهانيان را سر مي دهيم. آيا شيوه پيامبران و ائمه اطهار كه سرسخت ترين دشمنان را به دوستاني نرم دل بدل ميكردند اينچنين بوده است كه ما اكنون بهترين دوستان خود را سرسختانه به دشمن بدل مي نماييم ؟براستي ريشه بسياري از ناهنجاريهايي كه امروزه گريبان گير ما شده است و آثار آن در ورزش و پزشكي و سياست و ... مشهود است در چه چيزي مي تواند نهفته باشد؟ تکبر و تفوق طلبي نه تنها از بدترين رذايل اخلاقي است ، بلکه ريشه بسياري از مفاسد ديگراست مرحوم كاشف الغطا مي فرمايد:"تكبر وتفوق طلبي سرچشمه حسد و حسد منشاء عداوت و عداوت سبب اختلاف واختلاف موجب پراکندگي و پراکندگي عامل ناتواني و ناتواني علت ذلت و خواري و ذلت و خواري باعث زوال دولتها و نعمتها و نابودي و هلاکت امتها است. هر ملتي،اين صفات رذيله را در خودش پرورش دهد، راه نابودي را پيش مي گيرد، همتهاي آنان مي ميرد،اراده ها سست مي شود و تفرقه و پراکندگي جاي اتحاد و صميميت را خواهد گرفت ولي ملتي که افکارشان متحد،دلها بهم پيوسته،دست بدست هم داده ودر مشکلات به ياري هم مي شتابند و چنين ملتي سربلند،پايدار،پيروزومقتدر خواهد زيست" و به خاطر شرايط اخيراست كه مقام معظم رهبري در ديدار با شركت كنندگان در مسابقات بين المللي قرآن كريم در تاريخ 3/5/88 مي فرمايند: "بعضي ها هي مي خواهند اختلاف ها و شكاف ها را بيشتر كنند، نه نبايد اختلاف به وجود بيايد، همه با هم برادرند،همه بايد با هم همكاري بكنند، همه بايد براي ساختن كشور به يكديگر كمك بكنند. به كسي نبايد بيهوده تهمت زد.كسي را نبايد به خاطر يك امر، از همه آن چيزهايي كه صلاحيت محصوب مي شود،انسان اورا نفي بكند.با انصاف بايد بود،باانصاف بايد عمل كرد،با انصاف بايد حرف زد خداي متعال در مورد دشمنان مي گويد:اگر با كسي دشمنيد،اين دشمني موجب نشود كه نسبت به او بي انصافي كنيد،بي انصافي ها و بي عدالتي ها را همه كنار بگذارند،همه در زير پرچم نظام اسلامي و جمهوري اسلامي جمع شوند،اصولي وجود دارد،به آن اصول همه پايبندي خودشان را اعلام بكنند.در كنار هم باشند،اختلاف سليقه هم باشد، چه اشكال دارد؟هميشه اختلاف سليقه بوده." متاسفانه ما امروز ندانسته آب به آسياب دشمنان مي ريزيم و با خدشه دار كردن وحدت ملي و اختلاف افكني نهايتا انديشه وحدت بين اديان و امت اسلامي و پيام براي جهانيان ٬ تنها به شعاري توخالي و خنده دار بدل گشته و در عمل با قدم گذاشتن در راه كثرت، هر روز بيشتر راه را براي سيطره امام زمان دروغين ( دجال) هموار مي نماييم. انسان در طول حيات خود در جستجوي چه مي باشد ؟ آنچه كه مسلم است: "هوشمندي الهي و كمال در گرو و انحصار هيچ فرد يا گروه خاصي نمي باشد" پس بياييم با مهر و با محوريت حركت به سمت كمال و آگاهي، فارغ از تعصب و پيش داوري، با تحقيق و پژوهش در اين زمينه به انجام رسالت الهي خويش پرداخته و با بهره برداري از آگاهي هاي نهفته در جهان هستي در جهت اعتلاي جامعه بشري گام برداريم.

محمد توکلي

بر گرفته از : سایت محکمه

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با عرض سلام
امروز هم تاكيد مقام معظم رهبري بر حفظ وحدت ملي و همدلي بوددر ضمن تاريخ صحيح ملاقات مقام معظم رهبري با شركت كنندگان در مراسم بين المللي قرآن كريم مرداد امسال 3/5/89 مي باشد
كه اشتباها" 3/5/88 ذكر شده است

ناشناس گفت...

سلام و با تشکر از وبلاگتون
به یقین در دوره هوشمندی حقیقت چون سیل خروشانی از درون افراد خدایی جوشش خواهد کرد و این راه حقیقت پیمایی به شکوفایی خواهد نشست. با آرزوی توفیق الهی در این ماه بابرکت