به نام بی نام دوست
سخن بار دگر از اوست
و عشق آغازیدن گرفت . هستی به هست رسید و من متولد شدم . زمین بر من سجده می کرد ، آسمان رشک می ورزید و ستاره ها چشمک زنان شبهای تار را بر سیاهی های من روشن می کردند و من تا نمی دانم کجاها بود که گوشهای نشنیدنم را از صداهای خش دار غرور و جهل خود پر کرده بودم که
ناگاه خدا گفت :
.
.
.
آزمایش آخردست نوشته ای است بر جا مانده از یک دوست ،یک همراه یک راه بلد
استاد
محمد علی طاهری
کاری از گروه نغمه بیدار
برای دسترسی اینجا را کلیک کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر